معنی فیلم ست گوردون
حل جدول
رئیس هاى هول ناک
رئیس هاى هولناک
فیلم گوردون داگلاس
هارلو
ست
واحد تنیس
شش عرب
فیلم مایکل گوردون
دکتر امور جنایى
لغت نامه دهخدا
گوردون. [گُرْ دُن ْ] (اِخ) شارل ژرژ، معروف به گوردون پاشا (1833-1885م.). کاشف و افسر انگلیسی که در وول ویچ متولد شد. وی حاکم سودان بوده و موقعی که مهدی خرطوم (پایتخت سودان) را گرفت، کشته شد.
گوردون. [دُن ْ] (اِخ) مرکز ناحیه ٔ لوت (در فرانسه) که 4000 تن جمعیت دارد. کلیساهایی از قرون 12 و 14 م. در این ناحیه می باشد. این ناحیه 9 بخش و 85 بلوک دارد که مجموعاً 39500 تن جمعیت دارد.
ست
ست. [س َت ت] (ع اِ) سخن زشت. || عیب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
ست. [س َ] (عدد، ص، اِ) تلفظی است از صد. (ایران باستان ص 1549 و 9).
ست. [س ِت ت] (ع عدد، ص، اِ) شش.یقال سِتّه رجال و ست نسوه. اصل آن سدس است، سین را به تا بدل کرده اند و دال را تا کردند و در تا ادغام نمودند. (منتهی الارب).
ست. [س ِ] (ع اِ) خانم. (دزی ج 1 ص 631):
ستی و مَهْسِتی را بر غزلها
شبی صد گنج بخشی در مثلها.
نظامی (خسرو و شیرین).
رجوع به ستی شود.
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
شش مادینه است و نرینه ی آن سته، بانوی خرد مند سخن زشت، آک شش
معادل ابجد
906